پاییزان

سال من پنج فصل دارد


















۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۵۵



























۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۲ ، ۱۵:۱۱


متولدین فروردین : سرخ
رنگ سرخ سبب شده تا متولدین فروردین به دفعات عصبانی شوند ولی به محض آن که شراره های خشم خاموش شد به سرعت تبدیل به آدم هایی شاد و بانشاط می شوند. متولدین فروردین افرادی آرمانگرا ٬ مصمم و با اراده هستند و از احساسات گرایی خوششان نمی آید . هیچ کس نمی تواند مثل آنها قاطع و خشن باشد ولی در این حال کمتر کسی معصومیت و عاطفه آنها را دارد . آنها هرگز تحمل شکست را ندارند وبه گونه ای افراطی راجع به نتیجه نهایی هر چیز ٬ از عشق گرفته تا مسابقه فوتبال ٬ بسیار خوشبین هستند.آنها جنگجویان خوبی هستند و با مغز خود خیلی ماهرانه می جنگند. مخالفت دیگران و موانع و مشکلات برای آنها سرگرمی و مایه نشاط است و از آن لذت می برند . آنها هیچگاه منتظر موفقیت نمی نشینند بلکه با شتاب به سوی آن مید روند و به همین علت کمتر به دیگران وابسته اند.
متولدین اردیبهشت: صورتی
متولدین اردیهشت خیلی به ندرت نگران می شود .هنگامی که کارها مطابق خواست او انجام نمی گیرد٬ اخم می کند اما عصبانی نمی شود ! خویشتن داری و صبر از صفات ذاتی رنگ درونی اوست و به مدد همین خصوصیات کارای خود را خیلی راحت انجام می دهد و چیزی نمی تئاند مانع او شود . وفاداری و صداقت نسبت به خانواده و دوستان از صفات بارز اوست .همچنین به شجاعت و دلاوری او باید مدال طلا داد چرا که هیچکس مثل او نمی تواند این همه از خود مقاومت نشان دهد. ممکن است سمج و لجوج باشد ولی بردباری او مثال زدنی است
متولدین خرداد : نقره ای
رنگ درونی متولدین خرداد آنها را به افرادی دلسوز ٬ مهربان ٬ خونگرم و صادق تبدیل ساخته که حرکاتی سریع تر از بقیه ولی دلپذیر دارند. متولدین خرداد از کارهای یکنواخت و تکراری بدشان می آید و به همین علت کارهای روزانه باعث می شود که فکر کنند همچون پرنده ای در قفس اسیر شده اند. این افراد ذاتا بی قرار هستند و همواره در پی هیجان و تغییر و تنوع هستند و اگر در یک جا ثابت بمانند افسرده می شوند. آنها با مهارت های ذاتی خویش چنان در ذهن مخاطب طوفان به راه می اندازند که هیچ کس متوجه تغییر مسیر ذهن نمی شود و اینگونه است که می توانند به اسکیموها یخ بفروشند و به افراد بدبین رویا
متولدین تیر : خاکستری
تیرگی رنگ درونی متولد تیر سبب می شود که گاهی اوقات بداخلاق شود. چنانچه از کسی ساعت را پرسیدید و با اخم جواب داد ٬ یا در سر میز غذا از کسی نمکدان خواستید و با عصبانیت به شما پرخاش کرد احتمالا او یک متولد تیر است که دوباره دچار بدخلقی شده و از زمین و زمان بیزار است . در این حالت فکر نکنید که از دست شما عصبانی است بلکه او از دنیا ناامید شده است . این حالت او موقتی و گذراست و فورا به همان آدم دلنشین همیشگی تبدیل می شود . متولد تیر همچنین قوه تخیل پرقدرت خود را به خوبی تحت کنترل دارد و تمام حالات درونی خود و دیگران را فورا دریافت کرده و در حافظه قوی خود ثبت می کند
متولدین مرداد: طلایی
رنگ درونی متولدین مرداد غروری شاهانه به او بخشیده به طوری که همیشه می تواند میزبان باشکوهی باشد . اوبه سختی می تواند حس برتری جویی خود بردیگران کنترل کند و همواره رفتاری فخر فروشانه دارد او برعکس متولدین فرودین که اغلب سعی می کند از یک چاه خشک آب بیرون بکشد٬ انرژی خود را بیهوده تلف نمی کند و از همین رو یک سازمان دهند خوب است و به راحتی می تواند وظایف و اعمال خود را سامان دهد . هر گاه که از خودنمایی دست می کشد دستوراتی که صادر می کند بسیار موثر هستند
متولدین شهریور : نارنجی
نخستین موضوعی که در مورد متولدین شهریور جلب توجه می کند آن است که وی طوری رفتار می کند که انگار مسأله مهمی درذهن خود دارد و او در تلاش است که آن را حل کند . یا گاهی اوقات احساس مبهمی به شما دست می دهد که انگار او از چیزی نگران است . این احتمال واقعاُ وجود دارد زیرا نگرانی برای او کاملاً طبیعی است و لبخند دلپذیر او همیشه مشکلات بزرگ او را مخفی می کند . این انسان کمال گرا را نمی توانید در محافل اجتماعی پیدا کنید . احتمال اینکه تا دیروقت شب در محیط کار او را بیابید بسیار بیشتر از آن است که در میهمانی او را ببینید
متولدین مهر : آبی
رنگ آبی آسمانی فطرتی هنری به او بخشیده که از نور و موسیقی ملایم به شدت لذت می برد . تأثیر آرامش و هماهنگی بر سلامتی متولد مهر معجزه آساست . هنگامی که در بستر بیماری می افتد قرار گرفتن در محیط عاطفی و خواندن کتاب های دلپذیر تأثیر فوق العاده ای بر سرعت بهبود او خواهد گذاشت . متولد مهر در هنگام گفتگو با دیگران ابتدا تاجایی که می تواند وراجی می کند و بعد مشتاقانه به حرف های طرف مقابل خود گوش می دهد ٬ در دعواهای دیگران همیشه نقش میانجی را بر عهده می گیرد و واضاع را آرام می کند و صلح و صفا برقرار می سازد
متولدین آبان : سفید
چنانچه از یک متولد آبان بپرسید که می تواند به شما کمک کند یا نه ٬ به سادگی می گوید : ((بله )) یا ((نه)) ! بنابراین اگر آدم احساس و زودرنجی هستید از او در هیچ موردی نظر خواهی نکنید زیرا او هر حقیقتی را رک و راست و بی رحمانه بر زبان می راند . درپاسخ هم می گوید که شما پرسیدید و او جواب داد . متولد آبان اصلاً اهل تملق گویی و دروغ بافی نیست یعنی منش خود را بالاتر از آن می داند که دست به چنین کاری بزند . بنابراین اگر شما در موردی تعریف کرد یقین داشته باشید که از صمیم قلب گفته و ارزش آن را بدانید
متولدین آذر : بنفش
متولدین آذر افلب اوقات شاد و خونگرم هستید . ولی هنگامی که از صمیمیت فطری آنها سوء استفاده شود آنگاه از کوره در می روند . عصیان علیه صاحبان قدرت و قوانین و مقررات دست و پاگیر در میان متولدین آذر شایع است . او هرگز از دعوا و در گیری فرار نمی کند و از کسی کمک نمی خواهد . همچنین متولدین آذر هرگز تحمل این را ندارد که کسی آنها را به ناذرستی و عدم صداقت متهم کند . یک اتهام غیر منصفانه و بیجا ممکن است خشم آنها را شعله ور کند ٬ پس در نحوه بیان کلمات با متولدین آذر خوب دقت کنید چرا که آنها اول دست به عمل می زنند و بعد به عواقب آن می اندیشند
متولدین دی : قهوه ای
رنگ قهوه ای ٬ عملگرایی متولد دی را نشان می دهد . او برای حکمرانی اصلاً احتیاج ندارد که به خودنمایی بپردازد و ترجیح می دهد که دیگران جلو باشند و او قدرت پشت صحنه بماند . البته گاهی متولد دی از یاد می برد که بلند پروازی و جاه طلبی خود را مخفی نماید و تا موقعی که رئیس گروه نشود ٬ دست به کار نمی زند . به یاد داشته باشید که متولد دی همیشه به گونه ای رفتار می کند که تصور می کنید که مانند پر نرم و بی آزار است اما در حقیقیت مانند میخ محکم و کوبنده است
متولدین بهمن : زرد
متولدین بهمن ترکیبی از خونسردی ٬ عملگرایی و بی ثباتی هستند و به نظر می رسد که با افراد همدلی دارند و فقط با چند کلمه صحبت می توانند اضطراب آنها را کاهش داده و آرامشان کنند . این توانایی آنها احتمالاً به خاطر سیستم عصبی قوی و پرتوان آنهاست . متولدین بهمن معمولاً در انزوای خواصی فرو می روند و مردم معمولاً به درستی آنها را درک نمی کنند زیرا به خوبی نمی توانند با دنیای خیالی و آرمانی آنها ارتباط برقرار کنند . متولدین بهمن علیرغم آنکه دوستان زیادی در اطراف خود دارند ولی دوستان صمیمی و نزدیک چندانی ندارند
متولدین اسفند : سبز
رنگ بخشنده فطرت آنها سبب شده تا اصولاً عاری از هر نوع حرص و طمع باشند . سرشت دلپذیر ٬ جذاب و در عین حال تنبل متولدین اسفند شما را تحت تأثیر قرار می دهد . او نسبت به همه قید و بندهایی که محدود کننده هستند بی اعتناست به شرط آنکه آزادی خیال پردازی را از او نگیرند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۲ ، ۱۵:۴۸

عکس های جالب از کدو تنبل های دیده نشده و باور نکردنی(4)

عکس های جالب از کدو تنبل های دیده نشده و باور نکردنی(4)

عکس های جالب از کدو تنبل های دیده نشده و باور نکردنی(4)

عکس های جالب از کدو تنبل های دیده نشده و باور نکردنی(4)

عکس های جالب از کدو تنبل های دیده نشده و باور نکردنی(4)

عکس های جالب از کدو تنبل های دیده نشده و باور نکردنی(4)

عکس های جالب از کدو تنبل های دیده نشده و باور نکردنی(4)

عکس های جالب از کدو تنبل های دیده نشده و باور نکردنی(4)

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۲ ، ۱۵:۵۳
پیراهن سیاه ز تن دور می کنیم
آن را ذخیره کفن و گور می کنیم
اجر دو ماه گریه بر غربت حسین
تقدیم مادرش از ره دور می کنیم
عزاداریتان قبول ،ربیع مبارک
فرارسیدن ماه ربیع الاول ، ماه شادی و شادمانی برای شیعیان را به شما محب اهل بیت(ع) تبریک عرض می کنم .
فرارسیدن ماه ربیع الاول بر تمامی مسلمانان جهان مبارک باد


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۲ ، ۱۷:۲۴

ـ قال رَسُولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) : لا تُضَیِّعُوا صَلاتَکُمْ، فَإنَّ مَنْ ضَیَّعَ صَلاتَهُ، حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَ هامانَ، وَ کانَ حَقّاً عَلىِ اللّهِ أنْ یُدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقینَ.([1]) پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: نماز را سبک و ناچیز مشمارید، هر کس نسبت به نمازش بى اعتنا باشد و آنرا سبک و ضایع گرداند همنشین قارون و هامان خواهد گشت و حقّ خداوند است که او را همراه منافقین در آتش داخل نماید.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۲ ، ۱۵:۳۹







۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۲ ، ۱۶:۱۳


کاروان خاطرات، بازگشته است از جایی که چهل روز گذشته است از ماتم‏های سرخ، از عطش‏های پرپر شده.

این آتشیادها، چهل روز چون اسبان تاخته‏اند بر پیکر صبر آنان.

بازماندگانِ حادثه تیغ و تاول، رسیده‏اند به نقطه‏ای از آغاز؛ به نگاه‏های در خون شناور، به گلوهای بریده شده در دلِ تشنگیِ دشت.

کاروانِ اربعین، با خطبه‏های گریه، از شام رسوا برگشته است و تصاویر جراحت، در سوزنده‏ترین بیان قاب می‏شود و در سوزنده‏ترین بیابان.

بغل بغل شعله ریخته می‏شود در صحرا.

دوبیتی‏های پرلهیب، سطح مصیبت‏زده دشت را گلگون‏تر می‏کند. اکنون چهل روز از آن سیل عطش، سپری شده است. قافله‏ای زخم خورده، وارد سرزمین چهلمین روز می‏شود.

اینان اربعین را با خود آورده‏اند؛ با نقل خاطرات قطعه قطعه شده. دنیای ادب نیز گل و ستاره آورده است که به پای سربلندی‏شان بریزد.

سلام بر استواری غیرقابل ترسیم شما! سلام بر آن گام‏های شکیباتان که جاده‏های دراز شام را خسته کرد!

هر سال، چشمان غمبار اربعین که می‏آید، اطراف ما پر می‏شود از هیئت‏های مذهبی التماس و دسته دسته گل‏های اشک.

هر سال اربعین، از لابه‏لای واژه‏های مذاب مداحان، دل‏های آسمانی شما دیده می‏شود و علم‏های ما از هوش می‏روند.

لباس‏های مشکی تقویم، بوی قتلگاه می‏گیرند.

اربعین! به یاد روشنیِ شما شمع‏گونه می‏سوزیم و گریه سر می‏دهیم برای فاصله‏های خود و زجرهای شما.

خوشا زندگی در این گریستن و مردن‏های پیاپی!

خوشا گریستن برای داغ‏های زینب علیهاالسلام ، برای مصیبت‏های سجاد علیه‏السلام ، برای بی‏تابی بچه‏های آسمان!

سلام بر اربعین که عاشورایی دیگر از گریه را برای ما به راه می‏اندازد!

من برای گریستن، به آغوشت محتاجم


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۱۱:۵۰

با نزدیک شدن به ایام اربعین حسینی، شیعیان و ارادتمندان به سالار شهیدان از هر نقطه مجاور به کشور عراق و شهرهای اطراف کربلا با پای پیاده خود را به حرم ابا عبدالله می رسانند.در مسیر حرکت کاروانهای حسینی محلهایی برای استراحت، عبادت و تغذیه زائران تدارک دیده شده است.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۰۸:۱۲

به راستی که اربعین میعاد گاه است. باید حداقل یکبار در این میعادگاه بزرگ حضور بیابی تا معنای ایمان را درک کنی و مصداق ایمان را متجلی(علامات المومن خمس... و زیارت الاربعین...). باور کنید اگر فرصت حضور در این میعادگاه را بیابید، به راحتی متوجه می‌شوید که چرا باید تنها به زائرین اربعین گفت «مومن». اصلا ایمان یعنی چه؟ ایمان یعنی باور عمیق خدا و اولیای او. و کجا بهتر از اربعین می‌توانی خدا را احساس کنی و عظمت کشتی نجات او (حسین) را درک کنی؟

 

ایمان، یعنی التماس‌های همراه با بغض آن مرد عربی که از اهالی العماره بود و به همراه دو فرزند کوچکش نزدیک به 90 کیلومتر راه را تا مرز چزابه آمده بود تا تعدادی از زائران را با ماشین باری خود که روی آن را با چادر پوشانده بود، برای شام و استراحت به منزل خود ببرد. و زمانی که به تو التماس می‌کرد که به حق حسین(ع) امشب را میهمان ما باش، تو قطرات اشکش را در کنار چفیه‌ای که روی سرش گذاشته و گوشه‌ای از آن را از شدت سرما به صورت خود بسته بود، می‌دیدی.

ایمان، یعنی درخواست‌های التماس گونه «ابومحمد» که به دلیل لهجه غلیظش، هیچ کس حرف او را متوجه نمی‌شد و او مدام به این سو و آن سو می‌دوید تا مسؤل کاروان را پیدا کند و تو وقتی که از دور اصرارهای او را می‌دیدی احساس می‌کردی که به دنبال مسافر است تا ماشینش را پر کند و به سمت نجف راهی شود، ولی وقتی خودت را در مسیر نورانیت و سادگی کلامش قرار می‌دهی، متوجه می‌شوی که او تعدادی ماشین کرایه کرده است تا زائران را به صورت رایگان از مرز چزابه تا نجف ببرند و این همه اصرار و التماس او به این دلیل است که درخواست او را رد نکنی و سوار ماشین دیگری نشوی.

ایمان، یعنی خوشحالی عمیق پیرزنی که تمام هستی‌اش را که چند دانه خرمای آغشته به ارده است، روی یک سینی گذاشته و خود را با ویلچر به میعاد‌گاه پیاده‌روی اربعین رسانده است و با تمام ظرفیت الفاظ به تو التماس می‌کند که از خرمای او برداری و میل کنی؛ و زمانی که تو دست خود را دراز می‌کنی ودانه‌ای از خرمای نه چندان تازه او را بر‌ می‌داری، از عمق وجود خوشحال می‌شود و تو می‌بینی که زیر لب می‌گوید «الحمدلله» و با گوشه چادر عربی‌اش اشکش را پاک می‌کند.

ایمان، یعنی سادگی آن مرد اهل حله که چند زیلوی رنگ و رو رفته را کنار چادر کوچکی که برپاکرده، پهن کرده و بساط چایی ابوعلی‌ش را به راه انداخته و با التماس از زائران می‌خواهد که چند لحظه‌ای روی زیلوی او استراحت کنند و وقتی تو می‌بینی موکب‌های بین راه تقریباً پرشده‌اند و از او آدرس مکانی رابرای استراحت شب جویا می‌شوی، بساط چاییش را داخل چادر می‌ریزد و بی‌درنگ تو را به همراه چند نفر از دوستانت با التماس سوار ماشینش می‌کند تا به خانه‌اش که در ده کیلومتری اینجاست ببرد و وقتی وارد خانه‌ کوچک و محقرش می‌شوی، جوراب‌هایت را با اصرار از پایت خارج می‌کند و می‌شوید، برایت حوله می‌آورد که به حمام بروی، غذای ساده‌ای که برای امشب خود تهیه کرده است، در مقابل تو می‌گذارد و خود مانند غلامی حلقه به گوش می‌ایستد تا کمبودی سر سفره نباشد. تازه زمانی که با اصرار، پاهای خسته تو و دوستانت را ماساژ می‌دهد، تو می‌بینی که با بغضی معصومانه خدا را شکر می‌کندکه توفیق خدمت به زائری را به او عطا کرده است.

ایمان، یعنی‌ لبخندهای مهنّد، آن جوان اهل بصره که دانشجوی کامپیوتر در بغداد است، و وقتی از او می‌پرسی: مگر الان ایام امتحاناتت نیست؟ نگاهی عاقل اندر سفیه به تو می‌اندازد و می‌گوید: امتحان اصلی ما حسین(ع) است. و باز لبخند ‌می‌زند، و تو متوجه نمی‌شوی که لبخندش به کوته‌نگری توست یابه خاطر رضایت از انتخابی که در سر دو راهی حسین(ع) و امتحاناتش کرده است.

ایمان، یعنی قدم‌های آهسته آن پیرمرد نجفی که می‌گفت این بار نهمی است که این مسیر را آمده است ولی این بار چون عمل قلب باز انجام داده است، دکتر او را از آمدن منع کرده است، به همین دلیل دو تا از خواهر زاده‌هایش با یک کوله پشتی پر از قرص و دارو همراهش آمده‌اند، و بعد با حالتی که درست متوجه نمی‌شوی خنده است یا گریه، می‌گوید: ولی توی این سه روز پیاده روی حتی یک قرص هم مصرف نکرده‌ام.

ایمان، یعنی حسرت‌های آن مرد اهل موصل که وقتی بعد از نمازجماعت ظهر و عصر برای استراحت کنار عمود 1123 نشسته‌ای، خودش را به تو می‌رساند و می‌گوید ایرانی‌ها را از صمیم قلب دوست دارد و می‌گوید دو سال در جنگ ایران و عراق حضور داشته ولی به خدا قسم حتی یک ایرانی را نکشته است و چندین سال هم در ایران اسیر بوده است. وقتی از او می‌پرسی که اهل موصل عموماً سنی هستند، او لبخند می‌زند و می‌گوید در ایران مستبصر شده است، و زمانی هم که فرزندانش او را صدا می‌زنند که همراه آنها برود، به آنها اشاره می‌کند و می‌گوید که در میان تمام عشیره‌اش تنها او و فرزندانش شیعه هستند!

 و هنگام خداحافظی، که اصلا تمایلی به آن ندارد، می‌گوید: همه ما برادریم، همه ما عراقی‌ها و ایرانی‌ها برادریم، برای اثبات برادریمان همین بس که الان همه ما در این مسیر به سمت کربلا حرکت می‌کنیم. بعد همین طور که دور می‌شود، می‌گوید: اصلا شیعه تا امام حسین(ع) را دارد یک ید واحده است، ایرانی و عراقی و کرد و ترک و اروپایی و هندی و پاکستانی معنا ندارد.

امام حسین ما را دور خود جمع کرده است

ایمان، یعنی برق شادی در چشمان آن کودک فقیری که به همراه پدر و دو برادرش با موتور سه چرخ پدر، چند پارچ آب برای زائرین آورده‌اند و وقتی روی صندلی وسط خیابان می‌ایستد و از تو می‌خواهد که لیوان آب را از دست او بگیری، تو احساس می‌کنی که تمام ظرفیت احساسش را در این لیوان آب به تو هدیه می‌کند.

ایمان، یعنی ابوجاسم، آن پیرمرد 80 ساله بزرگ قبیله که کنار موکب ایستاده و مردم را برای صرف ساندویچ تخم مرغی که آماده کرده‌اند، دعوت می‌کند و به محض ورود هر زائری از جوانانی که در موکب مشغول خدمت هستند، می‌خواهد که او را تحویل بگیرند، و زمانی که تو لحظه‌ای روی صندلی جلوی موکب او می‌نشینی تا نفسی تازه کنی و کفش‌هایت را از پایت در می‌آوری تا پاهایت کمی هوا بخورند، خودش را به تو می‌رساند، خم می‌شود و در مقابل دیدگان مبهوت تو مشغول ماساژ دادن پای تو می‌شود و زمانی که تو قصد داری مانع او شوی، تو را به حق حضرت زینب(س) قسمت می‌دهد که مانع اونشوی، و تو در حالی که حس عجیب خجالت همراه با احترام را در وجود خود احساس می‌کنی و قطرات اشکت را به نشانه اظهار کوچکی در مقابل او از گوشه چشمانت سرازیر می‌کنی، تسلیم می‌شوی؛ تسلیم این همه عشق و ارادت.

ایمان، یعنی سیل خروشان جمعیتی که پهنه‌ای به وسعت بیش از هشتاد کیلومتر را تسخیر کرده‌اند و با گام‌های استوار خود مشق عشق و محبت می‌کنند. و تو زمانی که خود را در میان این سیل جمعیت رها شده می‌بینی و از هر گوشه فریاد «لبیک یا حسین» را می‌شنوی، احساس می‌کنی که دیگر حسین(ع)تنها نخواهد ماند و زیر لب زمزمه می‌کنی : «العجل یا منتقم».

اصلا چرا من بیهوده تلاش کردم تا ذره‌ای از فضای غیرقابل توصیف زیارت اربعین را برای تو به تصویر بکشم؟ زیارت اربعین یعنی خلسه حضور، زیارت اربعین به معنی واقعی کلمه از مصادیق «یدرک و لا یوصف» است. اگر می‌خواهی زیارت اربعین را درک کنی، باید نیت کنی و از امروز تمام برنامه‌هایت رابرای اربعین سال بعد هماهنگ کنی و در تمام مدت یکسال باقی‌مانده از خدا بخواهی که توفیق این زیارت را به تو عنایت کند و وقتی یکبار توفیق حضور در زیارت اربعین را یافتی، احساس می‌کنی که تازه همه چیز شروع شده است و این تو هستی که باید دوباره آغاز شوی...

 

* در مسیر بیش از 85 کیلومتری حرم امیرالمومنین (ع) تا حرم اباالفضل العباس (ع) هر 50 متر تیرک چراغی وجود دارد که بر روی آن شماره ای نصب شده است. مجموع این 1452 تیرک بهترین مقیاس برای تعیین میزان مسیر طی شده توسط افرادی است که به سمت کربلا پیاده می روند.

 

 حجت الاسلام والمسلمین علی میری

منبع:رجانیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۰۸:۰۹